مسلم این غم را پایانی است ، وگرنه من را ! عباس کیارستمی
عباس کیارستمی یک تیرماهی تمام عیار است . او متولد نخستین روز تیرماه است و با این دنیای به قول خودش رنگارنگ در ۱۴ تیر ماه خداحافظی کرده است .
کیارستمی خیال پرداز است اما همه خیالاتش را بعد از پرداخت ، به جهانِ واقعیت می آورد و واقعیت را رویاگونه ، دقیق و صمیمی به تصویر می کشد .
او در عین اهمیت دادن به رویاها ، واقعی زندگی می کند . در عین اهمیت دادن به زندگی و امید ، غصه ها را از یاد نمی برد . در عین ستایش کردن جهان ، از زشتی هایش هم می گوید . و همه ی اینها به این دلیل است که او دنیای خیال و واقعیت ، دنیای زشت و زیبا ، دنیای خوب و بد و خیلی چیزهای دیگر را جدا از هم نگاه نمی کند . او می داند باید غم ها و درد ها و پلشتی ها را پذیرفت و تاب آورد اما درنماند و مسیر را ادامه داد و به قول خودش پذیرفت که این تنها چیزی است که ما داریم !
او از رنجش مدام توسط دوستانش می گوید و از دشمنانش چیزی در خاطر ندارد .
او از کلاغ سیاه در میان جمعیت کبوتران می گوید .
از سختی تماشای قرص ماه به تنهایی می گوید و در عین حال در ستایش تنهایی سخن می گوید .
او از عشق می گوید اما آن را سازنده نمی داند .
کیارستمی جمع نقیضین است . که دنیا جمع نقیضین است . او خوب می داند مطلقی در جهان وجود ندارد .
نه اسطوره ی مطلق، نه زیبایی یا زشتی مطلق . . .
همه چیز رنگ می بازد و این جهان یک روز با همه ی قضاوتهای مقطعی تمام می شود.
پس باید قدر این دوران گذار را بیش از پیش دانست .
که این تنها چیزی است که ما داریم .
