بادبان

۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۹ ثبت شده است

۲۲
ارديبهشت
۹۹

ظرف زمانه کثیف است و بوی تعفن می دهد ،

زندگی آن طور که می گفتند زیبا نیست ،

بزرگ شدن ، بزرگ شدن و باز هم بزرگ شدن ، آنقدرها هم هیجان انگیز نبوده و نیست

دنیا عوض شده ، خیلی خیلی سریع ! و ما هم به تبع آن عوض شده ایم !

قرار است تا کجا پیش برود این یکه تازی روزگار  ؟

قرار است چه چیزی را به ما بفهماند که نفهمیده ایم ؟

اصلا چه چیزی را در کجای این جهان بوقلمون و فریبا گم کرده ایم؟

چرا ادامه می دهیم؟

چرا سیاهی ها را می بینیم و باز بهانه ای پیدا می کنیم‌ که دنبال سپیدی ها بگردیم؟

چرا باید مظروف زیبا و تمیزی برای این ظرف زنگار گرفته باشیم ؟

چرا می دانیم ضعیف هستیم و چرا فکر می کنیم قوی هم هستیم ؟

چرا رنج ها را می پذیریم ؟ چرا غم ها و غصه ها تمامی ندارند ؟

چرا نمی شود یک عمر دلمان خوش باشد و یا هر وقت دلمان خواست ناخوش باشیم؟

چرا یک لبخند ، یک حسِ رضایت بخش ، یک دستاورد و یک موفقیت ، ما را به سمت و سویِ  دوباره زیستن و جنگیدن و واندادن سوق می دهد؟

گمان می کنم‌ جواب این باشد :

مگر چاره ی دیگری هم داریم ؟

به قول کیارستمی :

درست است ‌که زندگی بسیار غم انگیز و بیهوده است ، اما این تنها چیزی است ‌که ما داریم .

 

هشتگ | آغاز فصل جدید زندگی !

 

 

 

 

  • الف .کاف
۱۶
ارديبهشت
۹۹

تماشای داستان زندگیِ آدم های طبقه ی محرومِ این جامعه ی آلوده به بی عدالتی ، دردناک است و غم آلود .

کیارستمی این درد لاعلاج را به وسیله ی یک قهرمان کوچک به تصویر می کشد.

زندگی ملال آور و حسرت بار کودکی که عاشق فوتبال است و برای این عشق همه کار می کند . انگار که توپ وسیله ای است برای رهایش او از تبعیض و تنبیه و بی تفاوتی و فقر و هزار درد دیگر . .

او که می داند خیلی چیزها را در زندگی از همین کودکی اش باخته ، نمی خواهد از عشقی که همچون مرهم است برایش دل بکند ،

پسرک ملایری دل به درس نمی دهد ، تنبیه سد راهش نمی شود ، فریاد های مادر را به جان می خرد و متوقف نمی شود . .  پیش می رود . . . اما صد افسوس که همیشه غایت و نهایت رفتن ، رسیدن نیست .

انگار این سرنوشت محتوم محرومین است . 

 

 

 

  • الف .کاف